تجارب کودکان از یک الى شش سالگى در بازى آنان خلاصه مىشود. به این ترتیب مىتوان بازى را جدىترین کار یا تجربهٔ کودکان محسوب کرد. البته در صورتىکه مربیان و والدین، کودک را در معرض بازىهاى مناسبى قرار دهند. با توجه به اینکه تجارب سالهاى اول زندگی، قوى و محو ناشدنى است. فرصت گرانبهائى براى ایجاد تفکر تحلیلى و در نتیجه شکوفائى خلاقیت کودک ایجاد مىکند که آن فرصت پیش بایستهاى براى یادگیرى سایر معلومات کودک به حساب مىآید و از اهمیت ویژهاى برخوردار است.
والدین با توجه به نفوذى که در رشد ذهنى کودک دارند قبل از ورود کودک به مدرسه شالودهٔ آموزش و پرورش او را پرورش دادهاند. لذا توجه به بازى آنان در کودکى و قبل از ورود به مدرسه حائز اهمیت خاصى است.
براى کمک به کودک در ایجاد و پرورش خلاقیت لازم است که نحوهٔ تفکر او را فهمید و در همان سطحى که کودک قرار دارد با او رابطه برقرار کرد و به هر چیزى که کودک بیان مىکند واقعاً گوش فرا داد و توجه کرد. در آنصورت مىتوان نکات زیادى را درک کرد و ادراکات غلط کودک را که تفکر ناقص را در مغز او پدید مىآورد، اصلاح کرد.
فعالیت کودکان پیش دبستانى در اشتیاق به فراگیرى تازهها، در راهاندازى و ایفاء نقش بزرگسالان، در علاقه به آمیزش و درآمیختن با سایر کودکان، در کمک به بزرگسالان در انجام پارهاى از کارها بهطور مستقلانه پدیدار مىگردد. فعالیت کودک بیش از هر چیز در بازى و بهویژه در بازىهاى ابتکارى که خود مىآفریند ظاهر مىشود. او آزادانه موضوع بازى را انتخاب مىکند و در آن نقشى براى خود برمىگزیند و از وسایل، اسباببازى و بازیچهها، صرفنظر از موارد استعمال آنها به میل خود کمک مىگیرد.
مربیان یا والدین باید مراقب جریان بازى باشند و از آن بهمنظور فعالتر کردن کودک بهره گیرند. معمولاً کودکان در بازىها از بزرگسالان پیروى مىکنند. آنان کارهائى را که والدین و مربیان خود به آنها یاد مىدهند (کار ساختمانی، آراستن خانهٔ عروسکها، تعمیر ماشین و ...) تکرار مىکنند. بازى آنان معمولاً چندینبار و بدون تغییر، تکرار مىشود. مربیان یا والدین، پیوسته مىکوشند که کودکان باهم بازى کنند و براى این کار، نقشهائى را بپذیرند مثلاً در بازى 'خانواده' مادر توصیه مىکند دختر او (عروس) را با مادربزرگ به گردش بفرستد و خود به کار خانه، حاضر کردن غذا، شستن و مرتب کردن لباسها و سایر امورات بپردازد.
هرگاه مربى یا والدین بهطور مستقیم در بازى شرکت کنند و یکى از نقشها را در آن بهعهده گیرند، کودکان در بازىهاى بعدى کارهاى آنان را تقلید خواهند کرد.
فعالیت کودک در بازىها به شکل حرکت و جنبش است. مثلاً با صداى بلند با اسباببازى خود صحبت مىکند؛ بهجاى او حرف مىزند؛ صداى بوق ماشین، صداى موتور هواپیما و صداى حیوانات را تقلید مىکند. این حرکات و جنبشها جزء فعالیتهاى غیرارادى یا مربیان در آن شرکت دارند بپیوندد مربى یا والدین باید از این وضع استفاده کنند و آنان را به بازى باهم جلب نمایند.
بهتر است مربیان و والدین در موقعیتهائى که پیش مىآید، ترتیبى دهند که کودکان بتوانند فعالانه در کنار یکدیگر بازى کنند. براى مثال در بازى 'جشن تولد عروسک' که همهٔ بچهها در آن مىخوانند و به فعالیتى مىپردازند و یا بازى 'قطار' که مسافران در ایستگاهها گردش مىکنند؛ گل مىچینند و چیزهائى جمعآورى مىکنند. همچنین بازى 'مغازه اسباببازی' که همهٔ مشتریان چیزهائى مىخرند و با آنها بازى مىکنند و یا بازى 'گرگم و گله مىبرم' که همه مىتوانند نقش بره یا گرگ را اجراء کنند و دیگر بازىهائى که انجام آنها ممکن است.
کودکان با فعالیت و کار بزرگسالان، پدیدههاى طبیعت و زندگى حیوانات بیشتر آشنا هستند، شوق و ذوق آنها به بازى زیادتر است و بهتر مىتوانند در آن ایفاء نقش کنند. مثلاً کودکان حدود پنج سال قادر هستند نخست، موضوع بازى و نقش خود را انتخاب کنند و سپس اسباببازىهاى لازم را براى انجام بازى موردنظر برگزینند. بسیارى از این کودکان با میل و رغبت، هم نقشهاى اصلى و هم نقشهاى درجهٔ دوم را ایفاء مىکنند. تمایل کودکان به نقشهاى درجهٔ دوم از این نظر است که در نتیجهٔ تکرار، به خوبى از عهدهٔ آن برمىآیند. بیشتر اوقات نقشهاى اصلى مانند مادر، پزشک، ناخداى کشتی، فروشنده، لکوموتیوران، راننده، خلبان و غیره نوآوران و فعالان انتخاب مىکنند. البته کودکان در سنین پائینتر براى گسترش بازى و اجراء ایدهٔ بازى هنوز به بازیچههاى عادى و آشنا نیاز خواهند داشت.
بهمنظور مشخص شدن شیوههاى گوناگون رهبرى کودکان در بازى مىتوان آنان را برحسب درجهٔ فعالیت آنها (بهطور مشروط) به سه دسته تقسیم کرد:
دستهٔ اول: کودکانى هستند که همواره در بازىها نقشهاى اصلى را بهعهده دارند و نقشهاى درجهٔ دوم را نمىپذیرند، و خود آنها مىتوانند یک بازى را پیشنهاد کنند. این کودکان فقط با کسانى که 'مىخواهند' ، بازى مىکنند و هرگاه پیشنهاد آنها قبول نشود، زود عصبانى مىشوند بهعلاوه قادر هستند لوازم و وسایل بازى را فراهم کنند و تازههائى به بازى بیفزایند. والدین و مربیان موظف هستند این قبیل کودکان را از طریق طرح پرسشهائى به یافتن اشکال جدید بازى و گسترش نقشهاى بازى تشویق کنند.
دربارهٔ این کودکان مىبایست ضمن تشویق به فعالیت و خلاقیت، این روحیه را در آنان پرورش داد که به همبازىهاى خود احترام گذارند؛ به واگذارى نقشهاى اصلى به سایر کودکان رضایت دهند و اجراء نقشهاى درجهٔ دوم را بپذیرند. ممکن است مربیان و والدین پیشنهاد کنند که کودکان به نوبت، اجراء نقشهاى اصلى را عهدهدار بشوند. کودکان کمرو و خجول مىتوانند در مراحل اولیه بهعنوان کارآموز در کنار کودکان فعالتر، ابتکار اجراء نقش موردنظر را بیاموزند. این شیوه تأثیر مثبتى در فعالیتهاى دوستانه میان کودکان بهجاى مىگذارد.
دستهٔ دوم: کودکانى که از لحاظ فعال بودن در این دستهٔ دوم قرار مىگیرند، معمولاً از لحاظ تعداد از دو دستهٔ اول و سوم بیشتر هستند. این کودکان همواره آمادهٔ بازى هستند و همهٔ نقشها و اکثراً نقشهاى درجهٔ دوم را عهدهدار مىشوند. فعالیت آنان بیشتر جنبهٔ تقلید دارد و ابتکار در آن کمتر به چشم مىخورد. مثلاً با پیروى از مربى یا کودک مبتکر، یک نوع بازى را ترتیب مىدهند و بهندرت خود آنها مبتکر بازى دستهجمعى مىشوند. در جریان بازى نیز به هرگونه تغییرى که تشکیلدهندگان بازى پیشنهاد کنند، رضایت مىدهند.
مربیان و والدین بهمنظور فعالتر کردن این دسته از کودکان باید به آنان بیاموزند که چگونه موضوع بازى را انتخاب کنند. این آموزش به یارى پرسشهاى زیر عملى مىگردد:
- دوست دارى چه نوع بازى را انجام بدهی؟
- مىخواهى در این بازى چه کسى باشی؟
- مىخواهى در این نقش چه کارهائى را انجام دهی؟
این پرسشها به کودکانى که از خود ایدهاى دارند امکان مىدهد، تا با تفکرى منطقى آن بازى را ترتیب دهند. براى کمک به این عملکرد کودکان در سازماندهى بازى بهتر است از پرسشهاى یادآورىکننده جهت ترتیب بهتر بازى بهره جست. ضمناً باید آنها را تشویق کرد و از موفقیت آنان در گروه، جمع و در موقعیتهائى که پیش مىآید صحبت کرد و شخصیت آنها را نزد دوستان بالا برد.
نظر و تجربه خود را برای دیگران ثبت کنید